accoirann.com travell
|
پس از مرگ ككونن، در بهار سال 1987، به هيئت ملي آثار باستاني آن زمان مأموريت داده شد تا يك موزه خانه در Tamminiemi تأسيس كند. اين پروژه با كمك مالي از املاك Kekkonen امكان پذير شد. موزه Urho Kekkonen در دسامبر 1987 توسط رئيس جمهور Mauno Koivisto افتتاح شد. اگرچه اين موزه مانند دوره ككونن در دهه 1970 تزئين شده است، اما همچنين دوره رياست جمهوري Ryti و Mannerheim و تاريخ فنلاند از جنگ جهاني دوم تا اوايل دهه 1980 را ارائه مي دهد. بازسازي گسترده تامينيمي در سال 2009 آغاز شد و در سال 2012 تكميل شد.[1] بازسازي، رنگآميزي خارجي و نقوش تزئيني ويلاي 1904 را بازسازي كرد. فن آوري ساختمان تجديد شد، سطوح داخلي تميز شد و نقاط شكسته ترميم شد، در حالي كه نشانه هاي جزئي از فرسودگي مربوط به سن حفظ شد، كه نمايانگر پتينه رياست تقريبا 26 ساله اورهو ككونن بود.[2] سونا تامينيمي سونا تامينيمي اجاره ويلاهاي استخر دار نزديك ساحل در شمال هلسينكي (/ˈhɛlsɪŋki/ HEL-sink-ee يا /hɛlˈsɪŋki/ (گوش دادن) hel-SINK-ee;[9][10] فنلاندي: [ˈhelsiŋki] (گوش دادن)؛ سوئدي: Helsingfors، فنلاند سوئدي: [helsiŋˈforːs] (list) )) پايتخت، نخستي ها و پرجمعيت ترين شهر فنلاند است. واقع در ساحل خليج فنلاند، مقر منطقه Uusimaa در جنوب فنلاند است و 665558 نفر جمعيت دارد.[5][11] منطقه شهري اين شهر 1268296 نفر جمعيت دارد[12] كه آن را با اختلاف پرجمعيت ترين منطقه شهري در فنلاند و همچنين مهم ترين مركز كشور براي سياست، آموزش، امور مالي، فرهنگ و تحقيق مي كند. هلسينكي در 80 كيلومتري (50 مايلي) شمال تالين، استوني، 400 كيلومتري (250 مايلي) شرق استكهلم، سوئد، و 300 كيلومتري (190 مايلي) غرب سن پترزبورگ، روسيه واقع شده است. روابط تاريخي نزديكي با اين سه شهر دارد. هلسينكي همراه با شهرهاي اسپو، وانتا، و كاونياينن (و شهرهاي اطراف، [13] از جمله شهرداري همسايه شرقي سيپو [14])، منطقه شهري هلسينكي بزرگ را تشكيل ميدهد كه بيش از 1.5 ميليون نفر جمعيت دارد. اغلب به عنوان تنها كلان شهر فنلاند در نظر گرفته مي شود، شمالي ترين منطقه متروي جهان با بيش از يك ميليون نفر و همچنين شمالي ترين پايتخت يك كشور عضو اتحاديه اروپا است. پس از كپنهاگ و استكهلم، هلسينكي سومين شهرداري بزرگ در كشورهاي شمال اروپا است. فنلاندي و سوئدي هر دو زبان رسمي هستند. اين شهر توسط فرودگاه بين المللي هلسينكي، واقع در شهر همسايه Vantaa، با خدمات مكرر به بسياري از مقاصد در اروپا، آمريكاي شمالي و آسيا خدمات رساني مي كند. هلسينكي پايتخت طراحي جهاني براي سال 2012، [15] محل برگزاري بازي هاي المپيك تابستاني 1952، و ميزبان پنجاه و دومين مسابقه آواز يوروويژن در سال 2007 بود. ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
تامينيمي (به سوئدي: Villa Ekudden؛ روشنايي 'Oak Cape') يك ويلا و موزه خانه است كه در منطقه Meilahti هلسينكي، فنلاند واقع شده است. اين يكي از سه اقامتگاه رسمي رئيس جمهور فنلاند، از سال 1940 تا 1982 بود. از سال 1956، تا زمان مرگ وي، به عنوان اقامتگاه رئيس جمهور اورهو ككونن خدمت مي كرد. از سال 1987، موزه Urho Kekkonen بوده است. Tamminiemi در پاركي در كنار دريا واقع شده است. مساحت آن حدود 450 متر مربع (4800 فوت مربع) است. اتاق هاي نشيمن دو طبقه اول را تشكيل مي دهند در حالي كه طبقه سوم به فضاي اداري اختصاص دارد.[1] تاريخ اوليه رئيس جمهور كيوستي كاليو، كه اندرسون با او دوست شده بود، پيشنهاد كرد كه تامينيمي به عنوان اقامتگاه رئيس جمهور به "ايالت فقير" اهدا شود. اندرسون در سال 1940 موافقت كرد كه خانه را به ايالت اهدا كند، مشروط بر اينكه شهر هلسينكي قرارداد اجاره زمين را كه در سال 1942 منقضي ميشد تمديد كند. اندرسون همچنين متعهد شد هزينه بازسازي خانه را بپردازد. با اين حال، كيوستي كاليو نتوانست در تامينيمي زندگي كند. او در دسامبر 1940 در زمان رياست جمهوري درگذشت، و سه هفته قبل به دلايل سلامتي استعفاي خود را اعلام كرد. اجاره ويلاهاي چوبي و استخر دار در ايران اگرچه روساي جمهور Risto Ryti (1940-1944) و C. G. E. Mannerheim (1944-1946) در Tamminiemi اقامت داشتند، در حالي كه رئيس جمهور J. K. Paasikivi ترجيح داد از كاخ رياست جمهوري به عنوان اقامتگاه رسمي خود در دوران رياست جمهوري خود (1946-1956) استفاده كند، اين ويلا به ويژه مرتبط است. با پرزيدنت اورهو ككونن - عمدتاً به اين دليل كه حدود سي سال اقامتگاه و خانه رسمي او بود. در طول دوره رياست ككونن از سال 1956 تا 1982، تامينيمي به مركز عصبي زندگي سياسي فنلاند تبديل شد و نام تامينيمي به يك مفهوم در اصطلاح فنلاندي تبديل شد. پس از استعفا از رياست جمهوري در سال 1982 به دليل عدم سلامتي، به ككونن حق اقامت در تامينيمي داده شد و اين خانه به خانه سالمندان خصوصي خود تبديل شد و تا زمان مرگش در سال 1986 در آنجا زندگي كرد. تامينيمي عموماً به عنوان يك اقامتگاه رسمي براي رئيس جمهور غيرعملي تلقي مي شد، زيرا امكانات كافي براي دستياران رئيس جمهور، محافظان امنيتي و ساير كاركنان وجود نداشت. همچنين به عنوان يك اقامتگاه خانوادگي ناخوشايند است، زيرا فضاي اداري زيادي وجود دارد اما فضاي نسبتاً كمي ديگر وجود دارد. اين عوامل، علاوه بر اين واقعيت كه تامينيمي توسط رئيس جمهور بيمار ككونن براي استفاده رها شد، به برنامه ريزي يك اقامتگاه رسمي جديد براي رئيس جمهور به نام Mäntyniemi (به سوئدي: Talludden؛ روشنايي دماغه كاج) كمك كرد كه به نام آن نامگذاري شد. سلف، اسبق، جد. ساخت و ساز در سال 1989 آغاز شد و در سال 1993 به پايان رسيد. در همان منطقه Meilahti با Tamminiemi واقع شده است. ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
موسي 625 اجاره نامه براي اين پروژه را لغو كرد، و پس از شكايت ناموفق كمپينگ ها از شهر، [80] سايت در ژوئن از وجود افراد كمپ پاكسازي شد.[81] موسي تصميم گرفت جزيره شكارچي و جزاير دوقلو را با پر كردن بيشتر خليج LeRoy به گردن رادمن متصل كند.[71] عمارت شكارچي خراب شده با ساخت ساحل تخريب شد.[82] زمين هاي گلف در ژوئن 1935، شانزده ماه پس از شروع ساخت، بازگشايي شدند. جان ون كليك زمين گلف جديد Split Rock را به عنوان بخشي از برنامه شهر براي ارتقا يا ساخت ده زمين گلف در سراسر شهر طراحي كرد.[83][84] طرح نهايي براي ساحل در جولاي 1935 پرده برداري شد.[85][86][87] پروژه ساحل شامل پر كردن تقريباً 110 هكتار (45 هكتار) از خليج LeRoy و Pelham با محل دفن زباله بود، [3] و سپس در مجموع 4,000,000 يارد مكعب (3,100,000 متر مكعب) شن و ماسه.[88][89] موسي فكر مي كرد كه زباله هاي اداره بهداشت شهر نيويورك ارزان تر از شن و ماسه است.[88] در اوايل سال 1935، كارگران شروع به گذاشتن زبالهها در اطراف گردن رادمن، جزيره دوقلو و جزيره شكارچي كردند.[90][91] پس از شروع شستشوي زباله ها در ساحل، بقيه محل با استفاده از شن و ماسه در سال 1936 پر شد.[88][92] اين ساحل، طراحي شده توسط گيلمور ديويد كلارك و آيمار امبري دوم، در ژوئيه 1936 [75] [91] با وجود اينكه فقط تا حدي كامل شده بود، اختصاص داده شد.[93][94] اين ساحل به طور رسمي در 25 ژوئن 1937 افتتاح شد.[95] به زودي پس از افتتاح ساحل Orchard، گسترش يافت و با اتاق رختكن جنوبي در سال 1939 شروع شد.[96][97] آب بين شكارچي و جزاير دوقلو در سال هاي 1946 و 1947 با اسكله هاي جديد در هر انتهاي ساحل پر شد. اين تفرجگاه در سال 1947 گسترش يافت و در سال 1947 افتتاح شد، [98][73][69][99] بهبودهاي بيشتري در غرفه حمام در سال 1952 و به اسكله شمالي در سال 1955 انجام شد. يك جايگاه امتيازي جديد در شمال اضافه شد. پاويون در سال 1962، [98] و يك محدوده رانندگي گلف با بودجه خصوصي نيز در آن سال اضافه شد.[100] اين ساحل در سال 1964 بازسازي شد.[101] در سال 1959، پس از اينكه بخش گردن رادمن پارك براي اهداف مختلف مورد استفاده قرار گرفت، اداره پليس شهر نيويورك از زمين پارك براي ايجاد محدوده تيراندازي گردن رودمن در انتهاي جنوبي شبه جزيره استفاده كرد. قبلاً، زمين پارك در گردنه رادمن كمتر مورد استفاده قرار گرفته بود و پليس نيويورك و ارتش ايالات متحده از زمين در زمانهاي مختلف استفاده ميكردند. ويلا هاي شيشه اي كردان با استخر هاي سر پوشيده شهر در سال 1963 عمليات دفن زباله را در نقطه تالاپوسا در پارك خليج پلهام آغاز كرد.[104][105] طرحهايي براي گسترش محلهاي دفن زباله در پارك Pelham Bay در سال 1966، كه ميتوانست دومين سايت بزرگ دفع زباله شهر را در كنار Fresh Kills در استاتن آيلند ايجاد كند، با مخالفت گسترده جامعه روبرو شد.[104] گسترش محل دفن زباله به عنوان راهي براي كاهش انباشت زباله در شهر تلقي مي شد و تالاپوسا به عنوان تنها مكان مناسب براي دفن زباله در نظر گرفته مي شد.[106] تلاش براي حفظ و نگهداري توسط دكتر تئودور كازيميروف، مورخ برونكس و رئيس انجمن تاريخي شهرستان برانكس، رهبري شد. در آگوست 1967 هنگامي كه هيئت برآورد شهر نيويورك عليه تلاش اوليه براي ايجاد منطقه حفاظت شده در سايت پيشنهادي گسترش دفن زباله راي داد، با شكست مواجه شد.[107][108] با اين حال، دولت هاي ايالتي و فدرال موافق اين نبودند كه محل دفن زباله در تالاپوسا واقع شود.[109] در 11 اكتبر 1967، شهردار جان ليندسي قانوني را امضا كرد كه اجازه ايجاد دو پناهگاه حيات وحش، پناهگاه حيات وحش توماس پل و پناهگاه جانورشناسي و زمين شناسي دريايي جزيره شكارچي را در محلي كه قرار بود محل دفن زباله گسترش يابد، امضا كرد.[104] ] تالاپوسا غرب تا مي 1968 به عنوان محل دفن زباله مورد استفاده قرار مي گرفت، زماني كه مجوز دفن زباله لغو شد.[106] در نوامبر همان سال، تالاپوسا غرب بخشي از پناهگاه پل شد.[110] دفن زباله هنوز تا اواخر سال 1975 كار مي كرد، زماني كه زباله هاي آنجا ده طبقه ارتفاع داشتند.[111] محل دفن زباله در سال 1978 بسته شد.[105] با اين حال، گزارشي كه در سال 1983 منتشر شد، ادعا كرد كه محل دفن زباله تالاپوسا، و همچنين پنج مورد ديگر در سرتاسر شهر، به شدت با "ضايعات سمي" تخليه شده از سال 1964 تا 1979 آلوده شده است.[112][113] گزارش ها حاكي از آن است كه زباله هاي محل دفن زباله منجر به مشكلات بهداشتي براي ساكنان جوامع مجاور مانند كانتري كلاب شده است. محل دفن زباله Tallapoosa در پارك Pelham Bay در سال 1988 به عنوان يك مكان زباله خطرناك تعيين شد و پاكسازي آن در سال 1989 آغاز شد. ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
در سال 1890، مولالي پيشنهاد استفاده از اين سايت را براي نمايشگاه جهاني 1893 به دليل بزرگي آن داد؛ [57] با اين حال، نمايشگاه در نهايت به جاي آن به شيكاگو اهدا شد.[58] طاق تدفين خانواده پل نيز در آن سال براي حفظ علامت گذاري شد، [59]: 34 (PDF p.135) و در ژوئيه 1891، به نوادگان خانواده پل اجازه نگهداري و بازسازي اين قطعه داده شد.[60]: 70. (PDF p.128) پس از افتتاح پارك، به چند نفر اجازه داده شد در عمارت هاي داخل پارك اقامت كنند. در سال 1892، اداره پاركهاي عمومي شهر نيويورك به طور جداگانه اجازه اشغال خانههاي شكارچي، هويت و جزيره دوقلو را داد. .193) سال بعد، دو ساختمان در نزديكي پل پلهام به حراج گذاشته شد.[62]: 404 (PDF p.471) مالكيت Pelham Bay Park زماني كه بخشي از برونكس در شرق رودخانه برانكس در سال 1895 به شهر ضميمه شد به شهر نيويورك منتقل شد.[54] عليرغم اينكه پارك براي استفاده عمومي بود، برخي از املاك قديمي پابرجا ماندند و تعدادي از آنها توسط خانواده هاي خصوصي اشغال شدند. به دليل دوري از شهر، NYC Parks تصميم گرفت 3000 هكتار (1200 هكتار) از پاركهاي Pelham Bay و Van Cortlandt را در وضعيت طبيعي خود نگه دارد، برخلاف برخي از پاركهاي ديگر نزديكتر به منهتن، كه به طور گسترده در حال محوطهسازي بودند.[63] : PDF pp.442–443 هيچ يك از خانهها در سال 1899 اجاره نشدند، [64]: 23 اما تا سال 1900، سي و شش خانه در پارك به عنوان اقامتگاه خصوصي مورد استفاده قرار ميگرفت كه 75 درصد از خانههاي اجاره شده در پاركهاي برونكس را شامل ميشد. [65]: 20 اين تعداد در سال بعد به سي و سه كاهش يافت. ويلاهاي كردان و استخر هاي داغ شو تجربه كردي در بهار 1902، NYC Parks دو خانه را در پارك ويران كرد و از چوب باقيمانده براي ساخت حمامهاي رايگان استفاده كرد كه در آن تابستان توسط حدود 700 حمام كننده در روز استفاده ميشد. جزيره به مقصد تعطيلات تابستاني محبوب تبديل شد.[68][69] به دليل ازدحام بيش از حد در جزيره هانتر، NYC Parks دو سال بعد يك اردوگاه در گردنه رادمن در نوك جنوبي جزيره با 100 حمام افتتاح كرد.[69][46][54][70] ساحل Orchard، در آن زمان يك منطقه تفريحي كوچك در نوك شمال شرقي گردن رادمن،[71] در آن سال گسترش يافت.[70] در سال 1904، يك زمين ورزشي در پارك Pelham Bay افتتاح شد.[72] در سال 1917، جزيره هانتر نيم ميليون بازديد كننده فصلي را ديد.[69] ساحل Orchard نيز محبوب شد، با ميانگين 2000 بازديدكننده در روزهاي هفته تابستان و 5000 بازديدكننده در تعطيلات آخر هفته تابستان در سال 1912.[46] با اين حال، وضعيت پارك در دهه 1920 با توسعه مناطق اطراف شروع به كاهش كرد. تأسيسات پارك به دليل استفاده بيش از حد كثيف و رو به زوال بود و خرابكاري هاي زيادي صورت مي گرفت.[46][54] جزيره شكارچي بسته شد و كمپينگ ممنوع شد، بنابراين برخي از مشتريان پارك شروع به كمپينگ غيرقانوني كردند.[73] دهه 1930-1960: پروژه هاي نوسازي موسي
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
Corps de logis داراي سقف شيبدار با خوابگاه و بالهاي ثانويه داراي سقف شيرواني با خوابگاه هستند. علاوه بر داستان دوم، اهميت سپاه د logis توسط دو دودكش بزرگ كه سقف را سوراخ ميكنند و گنبدي كه از مركز خانه فراگرفته است بيشتر تأكيد ميكند. اين نقطه كانوني هشت ضلعي داراي يك گلدسته كوتاه است كه در بالاي آن يك كبوتر طلايي صلح قرار دارد.[14] اين قرارگيري گنبد بيشتر به سبك كارولين اوليه است تا پالاديان و احتمالاً براي بهبود تهويه اتاق زير شيرواني بزرگ و افزايش تقارن كلي ساختار و دو بال گنجانده شده است. گنبدي مشابه تاج خانه فرماندار در ويليامزبورگ را ميپوشاند كه واشنگتن از آن آگاه بود. اگرچه هيچ معمار شناخته شده اي نيست كه كوه ورنون را طراحي كرده باشد، برخي اين طرح را به جان آريس، معمار برجسته ويرجينيا نسبت مي دهند كه كليساي پينز را در شهرستان فيرفكس (اكنون ويران شده) و احتمالاً مونت ايري را در شهرستان ريچموند طراحي كرد.[15] منابع ديگر به سرهنگ ريچارد بلكبرن اعتبار مي دهند كه همچنين ريپون لاج را در شهرستان پرنس ويليام و اولين كليساي فالز طراحي كرد.[16][17] نوه بلكبرن، آن، با بوشرود واشنگتن، برادرزاده جورج ازدواج كرد و در مقبره واشنگتن دفن شد. اكثر مورخان معماري بر اين باورند كه طراحي كوه ورنون صرفاً به واشنگتن نسبت داده مي شود و دخالت هر معمار ديگري بر اساس حدس و گمان است.[18] داخلي
امكانات ويلاهاي اجاره اي شمال ايران
طراحي داخلي از مفهوم كلاسيك نماي بيروني پيروي مي كند، اما به دليل تكامل جزئي عمارت، ويژگي هاي معماري داخلي - قاب درها، قالب ها و گچ كاري ها - به طور مداوم به يك دوره خاص از احياي معماري كلاسيك قرن 18 وفادار نيستند. در عوض آنها از پالاديانيسم تا نئوكلاسيكي ظريفتر و بعداً به سبك رابرت آدام را در بر مي گيرند.[19] اين تغيير سبك كلاسيك به بهترين وجه در قاب درها و اطراف اتاق هاي اصلي نشان داده شده است. در اتاقهاي غربي و اتاقهاي غذاخوري كوچك، روكشهايي با ستونهاي يوني و پدينتهاي كامل وجود دارد، در حالي كه در تالار و گذرگاهها، درها داراي سنگفرشهاي شكستهشده با آرشيترو هستند.[19] بسياري از اتاق ها با پوشش هاي نقاشي شده اندود شده اند و سقف هايي با تزئينات گچ بري به سبك نئوكلاسيك دارند. بسياري از اين گچ بري ها را مي توان به يك صنعتگر انگليسي به نام جان رالينز نسبت داد، كه در سال 1771 از لندن آمد و نقوش طراحي داخلي را كه در آن زمان در پايتخت بريتانيا مد روز بود، با خود آورد.[19] بازديدكنندگان كوه ورنون اكنون اتاق مطالعه واشنگتن را مي بينند، اتاقي كه در قرن هجدهم تنها تعداد كمي از افراد ممتاز اجازه ورود به آن را داشتند. اين اتاق با مبله ساده داراي حمام، اتاق رختكن و دفتر است. اتاق آنقدر خصوصي بود كه توصيفات معاصر كمي وجود دارد. ديوارهاي آن با پوشش هاي طبيعي دانه بندي شده و قفسه هاي كتاب مطابقت دارند.[20] برخلاف حريم خصوصي مطالعه، از زمان واشنگتن، بزرگترين، عموميترين و اصليترين اتاق پذيرايي به اصطلاح اتاق جديد يا اتاق غذاخوري بزرگ بوده است - سالني دو طبقه كه به خاطر پنجره بزرگ پالاديانياش قابل توجه است و كل اتاق را اشغال كرده است. از ارتفاعات شمالي عمارت، و دودكش نئوكلاسيك مرمري زيباي آن.[21] تاريخچه اين قطعه دودكش تا حدودي سبك كلي خانه را توضيح مي دهد. هنگامي كه توسط بازرگان انگليسي ساموئل وان به واشنگتن اهدا شد، واشنگتن در ابتدا تمايلي به پذيرش اين هديه نداشت، و اظهار داشت كه "بيش از حد شيك و پرهزينه است، من براي اتاق خودم و سبك زندگي جمهوريخواهان ميترسم."[22] تلاش هايي براي بازسازي اتاق ها و حفظ فضاي قرن هجدهم انجام شده است. اين امر با استفاده از طرح هاي رنگي اصلي و با نمايش مبلمان، فرش و اشياء تزئيني معاصر خانه به دست آمده است. اتاق ها حاوي پرتره ها و دارايي هاي سابق جورج واشنگتن و خانواده اش هستند. ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
مونت ورنون يك مكان ديدني آمريكايي و مزرعه سابق پدر بنيانگذار، فرمانده ارتش قاره اي در جنگ انقلابي، و اولين رئيس جمهور ايالات متحده جورج واشنگتن و همسرش، مارتا است. اين ملك در سواحل رودخانه پوتوماك در شهرستان فيرفكس، ويرجينيا قرار دارد. اين شهر در جنوب واشنگتن دي سي و اسكندريه ويرجينيا واقع شده است و در آن سوي رودخانه از شهرستان پرنس جورج، مريلند قرار دارد. خانواده واشنگتن در سال 1674 زميني را در اين منطقه به دست آوردند. در حدود سال 1734، خانواده توسعه املاك خود را آغاز كردند كه در زمان جورج واشنگتن ادامه يافت، كه در سال 1754 اجاره املاك را آغاز كرد و سپس در سال 1761 مالك آن شد.[4] اين عمارت از چوب به سبك پالاديايي ساخته شده بود. خانه اصلي توسط پدر جورج واشنگتن، آگوستين، در حدود سال 1734 ساخته شد.[4] جورج واشنگتن خانه را دو بار گسترش داد، يك بار در اواخر دهه 1750 و بار ديگر در دهه 1770.[4] اين خانه تا پايان عمر او خانه واشنگتن باقي ماند. پس از مرگ او در سال 1799، تحت مالكيت چندين نسل متوالي از خانواده، املاك به تدريج كاهش يافت زيرا درآمد براي حفظ آن به اندازه كافي ناكافي بود. در سال 1858، اهميت تاريخي اين خانه به رسميت شناخته شد و توسط انجمن بانوان Mount Vernon تصاحب شد. اين سازمان آن را همراه با بخشي از املاك واشنگتن به دست آورد. اين عمارت و ساختمانهاي اطراف آن از آسيب جنگ داخلي آمريكا كه توسط بسياري از املاك واقع در ايالات كنفدراسيون آمريكا متحمل شده بود، در امان ماندند. كوه ورنون در سال 1960 به عنوان يك بناي تاريخي ملي تعيين شد و در فهرست ملي اماكن تاريخي ثبت شده است. هنوز هم متعلق به انجمن بانوان مونت ورنون است و هر روز به روي عموم باز است.[5] اجازه دادن به مردم براي ديدن املاك بخشي از يك سنت بيش از 200 ساله است كه توسط جورج واشنگتن آغاز شده است. او در سال 1794 نوشت: "من هيچ اعتراضي به اين ندارم كه هيچ فرد هوشيار يا منظمي كنجكاوي خود را در مشاهده ساختمان ها، باغ ها و حدوداً در مورد كوه ورنون خشنود كند. امكانات ويلاهاي اجاره اي گيلان هنگامي كه اجداد جورج واشنگتن اين ملك را به دست آوردند، به نام نهر شكار كوچك، پس از نهر شكار كوچك در نزديكي آن، به عنوان مزرعه نهر شكار كوچك شناخته شد.[7] با اين حال، هنگامي كه برادر ناتني بزرگتر واشنگتن، لارنس واشنگتن، آن را به ارث برد، نام آن را به نام نايب درياسالار ادوارد ورنون[8] كه افسر فرمانده او در طول جنگ گوش جنكينز بود و پورتوبلو را از اسپانياييها تسخير كرد، تغيير داد. ] هنگامي كه جورج واشنگتن ملك را به ارث برد، نام خود را حفظ كرد.[7] ساختمان ها و محوطه ها به سبك كلاسيك پالادين، در ضلع غربي، خانه اصلي با بالهاي ثانويه تك طبقه و پيشروي احاطه شده است كه يك كورد افتخار ايجاد ميكند. معماري در سال 1774، توسعه دوم آغاز شد. يك بال دو طبقه به ضلع جنوبي اضافه شد. دو سال بعد يك اتاق بزرگ دو طبقه به ضلع شمالي اضافه شد.[12] دو بال ثانويه تك طبقه در سال 1775 ساخته شد. اين بالهاي ثانويه كه سالن خدمتگزاران در ضلع شمالي و آشپزخانه در ضلع جنوبي را در خود جاي داده اند، با ستون هاي متقارن و چهارتايي كه در سال 1778 ساخته شده اند، به Corps de logis متصل مي شوند. تكميل ستونها چيدمان كلاسيك پالادي اين مجموعه را تثبيت كرد و يك cour d'honneur متمايز را تشكيل داد كه در مانت ورنون به عنوان دايره عمارت شناخته ميشود و چشمانداز حيرتانگيز آن را به خانه ميدهد. ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
اطلاعات اندكي در مورد اسطوره هاي بنيادي اصلي موجودات مورد پرستش مبتكران فرقه در ساموتراس وجود دارد. حتي هويت آنها نيز ناشناخته است، زيرا آنها تمايل داشتند به طور ناشناس مورد بحث قرار گيرند و از آنها به عنوان "خدايان ساموتراسي" يا "خدايان بزرگ" ياد مي شود. اين امر بازسازي آنها را دشوار ميسازد، اگرچه مقايسه بين «خدايان ساموتراس» و «كابيري»، خدايان چندقلو با مقدار نامشخص (گاهي دوقلوها، يا چند موجود متمايز) از فرهنگهاي مشابه، پيش از يونان يا كاملاً غيريوناني. مانند تراكيا يا فريگيا ساخته شده است.[11] شباهت ها در مورد آنچه كه هر خدا يا مجموعه اي از خدايان ظاهراً ارائه مي كنند - محافظت در درياها و كمك در زمان هاي دشوار - يك ارتباط قطعي را نشان مي دهد، اگرچه تا چه حد نمي توان نتيجه گيري كرد. بنابراين، اين احتمال وجود دارد كه اگر خدايان ساموتراسي خود كبيري نباشند، عناصري از اين آيين مقايسهاي، همراه با عناصر پرستش تراسيايي كه قبل از حضور تثبيتشده يوناني در جزيره حضور داشتند، بهشدت بر ايدهها و اعمال اصلي فرقه اسرارآميز تأثير گذاشته است. 12] اجاره ويلا هاي شمال در نهارخوران برخلاف الئوسيس، شروع در ساموتراك به چند روز باريك از سال محدود نشد و از آوريل تا نوامبر (فصل دريانوردي) با رويداد بزرگي كه احتمالاً در ژوئن اتفاق ميافتد، ادامه مييابد، اما ممكن است طي دو شب اتفاق افتاده باشد. مانند ساموتراس، مبتكران آينده از شرق وارد پناهگاه ساموتراس ميشوند، جايي كه وارد فضاي مدور به قطر 9 متر با سنگهاي پرچم و جايگاهي پنج پلهاي ميشوند كه اكنون دايره تئاتر ناميده ميشود. ليوي ثبت ميكند كه در اينجا، مبتكران به اعلاميهاي در مورد عدم جنايت و خونريزي گوش ميدهند. در نزديكي آغاز مراسم، مانند الئوسيس، قربانيها و عبادتها به احتمال زياد انجام ميشد، جايي كه حيوان احتمالي براي قرباني يك قوچ بود. مبتكران به ساختماني نقل مكان مي كردند كه در آن آغاز واقعي در شب با مشعل انجام مي شد، اگرچه باستان شناسان مطمئن نيستند كه كدام ساختمان با توجه به امكانات فراوان از جمله تالار رقصندگان كر، هيرون، آناكتورون و روتوندا آرسينو بوده است. II. در قرن سوم، هيپوليتوس رومي در ابطال همه بدعت ها از يك نويسنده گنوسي نقل قول مي كند كه خلاصه اي از برخي از تصاوير را در اينجا ارائه مي دهد. دو مجسمه از مردان برهنه در آناكتورون ساموتراسي ها وجود دارد كه هر دو دستشان به سمت بهشت دراز شده و پودنداي آنها رو به بالا است، درست مانند مجسمه هرمس در كيلن. تنديس هاي فوق، تصاويري از انسان اوليه و انسان روحاني احيا شده است كه از هر نظر با آن مرد همسو است. كمياب بودن اطلاعات مانع از درك آنچه در طول آغاز كار بوده است، وجود دارد، اگرچه ممكن است رقص هايي مانند الئوسيس در ارتباط با اسطوره شناسي جستجوي هارمونيا وجود داشته باشد. در پايان شروع، يك فيله بنفش به مبتديان داده شد. شب دوم آغاز نيز وجود داشت، اپوپتيا كه در آن «آيينها و قربانيهاي اوليه مقدماتي» در آنجا انجام ميشد، اما چيز ديگري نميتوان دانست علاوه بر اين كه ممكن است شبيه به اپتيا در الئوسيس بوده باشد و با نمايش آن به اوج خود ميرسد. يك نور عالي
آغاز شب اول با ضيافت با هم به پايان رسيد و بسياري از اتاق هاي غذاخوري توسط باستان شناسان در ارتباط با فرقه در ساموتراس كشف شد. كاسههايي كه براي ليبيت استفاده ميشد نيز به جاي مانده بود كه توسط هزاران كاسه ليبي كشف شده در مكانهاي مذهبي آشكار شد. شركت كنندگان گهگاه مواد ديگري مانند لامپ را پشت سر گذاشتند. آنها علاوه بر فيله ارغواني، يك «حلقه ساموتراسي» (حلقه آهني مغناطيسي پوشيده شده با طلا) را نيز ترك كردند و برخي از مبتكران، ركورد آغازين خود را در استوانه عبادتگاه ثبت كردند. شروع شب دوم نيز با ضيافت پايان يافت.[7] اسرار ميترايي ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
اساس اسرار الئوسيني را مي توان در افسانه اي در مورد ربودن پرسفونه، دختر دمتر، الهه كشاورزي، توسط هادس، خداي عالم اموات، همانطور كه در سرودهاي هومري گفته مي شود، يافت. دمتر كه از اين رويداد مضطرب شده بود و مي خواست زئوس، پادشاه خدايان را متقاعد كند تا اجازه بازگشت دخترش را بدهد، باعث قحطي و خشكسالي در سراسر سرزمين شد و بسياري را كشت و خدايان را از قرباني كردن و عبادت مناسب محروم كرد. در نهايت، زئوس به پرسفونه اجازه داد تا دوباره به مادرش بپيوندد و باعث شد تا دمتر به بيماريهايي كه دنيا را از شكوفايي آن محروم كرده بود پايان دهد. با اين حال، از آنجا كه سرنوشت مقرر كرد كه هر كسي در عالم اموات مي خورد يا مي نوشيد، محكوم به گذراندن ابديت در آنجا بود، پرسفون همچنان مجبور بود چهار يا شش ماه از سال (بسته به گفته ها) در قلمرو بماند.[8] او توسط هادس فريب خورد تا دانههاي انار را به مقدار مناسب بخورد. بنابراين، دمتر، در اندوه خود، از تغذيه زمين براي ماههايي كه پرسفونه رفته است، غفلت ميكند، تنها زماني كه او برميگردد، اين كار را انجام ميدهد تا اين كه اين روند دوباره تكرار شود. اين دوره هاي اپيزوديك تبديل به فصل هاي زمستان و بهار شد، با «مرگ» و «تولد دوباره» پرسفون براي چرخه زندگي و تجربه همه موجودات تمثيلي. اجاره ويلاهاي شمال در جنگل هاي ساري در پانزدهم ماه بودروميون (سپتامبر/اكتبر) در تقويم آتيك، حدود 3000 آغازگر بالقوه در آگورا آتن جمع ميشدند، اين گردهمايي محدود به آنهايي بود كه يوناني صحبت ميكردند و هرگز نكشته بودند (همانطور كه تاكيد بر پاكي رشد كرد، اين ممنوعيت شامل كساني ميشود كه روحهاي «نجس» داشتند). مانند ساير جشنوارههاي بزرگ مانند ديازيا و تسموفوريا، آغازكنندگان احتمالي حيوانات قرباني خود را ميآوردند و اعلاميه جشنوارهها را با شروع آن ميشنيدند. فرداي آن روز به دريا مي رفتند و خود و حيوانات را تطهير مي كردند. سه روز استراحت تا روز نوزدهم مي گذشت، آگورا يك بار ديگر مملو از آغاز كنندگان در صفوف مقدس دمتر و دخترش پرسفونه شد. دو كاهن الوسيني در جلوي راهپيمايي بودند و به دنبال آن بسياري از يونانيها اقلام ويژهاي در دست داشتند تا براي بقيه مراسم آماده شوند، و صفوف در يك سفر 15 مايلي ساعتي شهر را ترك ميكرد كه دائماً با جشن، رقص و غيره قطع ميشد. ، به شهر الوسيس. مبتكران در راه شهر مشعل حمل مي كردند. هنگامي كه به شهر مي رسيد، زائران به رقص در حرم مي پرداختند. روز بعد با قرباني كردن آغاز ميشد و در غروب آفتاب، مبتكران به ساختماني به نام تلهستيريون ميرفتند، جايي كه شروعهاي واقعي آغاز ميشد. مبتديان خود را شستند تا پاك شوند و همه در سكوت با بوي مشعلهاي خاموش دور هم نشستند. شروع ممكن است طي دو شب صورت گرفته باشد. اگر چنين است، شب اول ممكن است مربوط به ربودن پرسفون توسط هادس باشد و با بازگشت الهه به پايان برسد، در حالي كه شب دوم مربوط به epopteia (درجه بالاتر از اسرار) است كه نمايشي شامل آواز خواندن، رقصيدن و احتمالاً نمايش بود. از يك فالوس، تجربه اي وحشتناك براي حضار توسط روحانيان ماهر الئوسيني، و اوج رويداد كه بايد شامل نمايش مجسمه دمتر و نشان دادن خوشه گندم و "تولد" ثروت كشاورزي باشد. از اين رو، اين اسرار با باروري و كشاورزي ارتباط داشتند.[7] در تلاش براي حل معماي اين كه چگونه بسياري از مردم در طول دو هزار سال مي توانستند به طور مداوم حالت هاي وحياني را در طول مراسم اوج اسرار الئوسيني تجربه كنند، بسياري از محققان پيشنهاد كرده اند كه قدرت اسرار الئوسيني ناشي از عملكرد كيكئون است. يك آنتوژن
روز اتمام مراسم آغاز، پلموچوآي (از نام نوعي ظرف كه براي پايان دادن به ليسه استفاده ميشد) ناميده ميشد و اعضاي جديد اكنون ميتوانستند مانند كاهنان تاج گل مرت بپوشند. در نهايت، مبتكران ترك ميكردند و عباراتي را به زبان ميآوردند كه به اعلان نتيجهگيري يك رويداد اشاره ميكردند. لباسهايي كه اعضاي جديد در طول سفر ميپوشيدند، به عنوان پتوي شانس براي كودكان استفاده ميشد يا شايد به پناهگاه آنها ميدادند.[7] اسرار ساموتراسي
ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
در زمان روميان، پمپئي روند توسعه شهري را طي كرد كه در دوره آگوست از حدود 30 قبل از ميلاد شتاب گرفت. ساختمانهاي عمومي جديد شامل آمفيتئاتر با پالسترا يا سالن بدنسازي با يك natatorium مركزي (cella natatoria) يا استخر، دو تئاتر، ساختمان Eumachia و حداقل چهار حمام عمومي بود. آمفي تئاتر توسط محققان به عنوان مدلي از طراحي پيچيده، به ويژه در زمينه كنترل جمعيت، ذكر شده است.[104] ساختمان هاي خدماتي ديگر Macellum ("بازار گوشت") بودند. Pistrinum (نان)؛ ترموپوليا (مهوانسراها يا اسنك بارهايي كه غذاها و نوشيدنيهاي سرد و گرم سرو ميكردند)، و كاپونا («ميخانهها» يا «غواصي» با شهرت نامطلوب به عنوان پاتوق دزدان و روسپيها). حداقل يك ساختمان، لوپانار، به فحشا اختصاص داشت.[105] زماني كه بزرگراه ناپل-سالرنو در حال ساخت بود، و گنجينه نقره اي مورسين و لوح ها (كه ركوردي منحصر به فرد از معاملات تجاري را ارائه مي كرد) يك هتل يا مهمانخانه بزرگ (به مساحت 1000 متر مربع) در Murecine، در فاصله كمي از پمپئي پيدا شد. وجود دارد.[106][107] يك قنات آب حمام هاي عمومي، بيش از 25 فواره خياباني و بسياري از خانه ها و مشاغل شخصي را تامين مي كرد. اين قنات شاخه اي از قنات بزرگ سرينو بود كه براي خدمت به ديگر شهرهاي بزرگ منطقه خليج ناپل و پايگاه مهم دريايي در ميزنوم ساخته شد. castellum aquae به خوبي حفظ شده است و شامل جزئيات زيادي از شبكه توزيع و كنترل هاي آن است اجاره ويلاهاي كلبه اي شمال با ويو ي جنگلي حداقل 31 نانوايي در شهر وجود داشت كه هر كدام داراي تنورهاي هيزمي، سنگ آسياب و پيشخوان فروش بودند. نانوايي Modestus،[109] يا خانه تنور، بزرگترين نانوايي در شهر بود و نانوايي Sotericus، همچنين در ميان بزرگترينها، اتاق ورز دادن نان را حفظ ميكند.[110] ترموپوليا مسافرخانهها يا تنقلاتهايي بودند كه در آنها غذا و نوشيدني گرم فروخته ميشد و در پمپئي نزديك به 100 عدد بود. فروشگاهي كه مشتريان مي توانستند وعده هاي غذايي خود را بخورند: لاراريوم با نقاشي هاي ديواري از لارس و مركوري و ديونيسوس و يك تريكلينيوم تزئين شده به سبك سوم. در ترموپليوم آسلينا،[112] با سه پيشخوان فروش و يك لاراريوم با تصاويري از عطارد و باكوس، اثاثيههاي متعددي در برنز و سفال و همچنين 683 سسترس يافت شده است. نماي بيروني نشاني از كوزهها و قيفها و كتيبهاي انتخابي دارد كه به آسلينا، احتمالاً صاحب مسافرخانه اشاره دارد. فرآوري پشم با 13 كارگاه كه مواد اوليه را كار مي كردند، هفت كارگاه ريسندگي، 9 كارگاه رنگرزي و 18 كارگاه شستشو به خوبي توسعه يافت: بناي Eumachia، از نام كشيش سازنده آن، بازار پشم بود، يا جايگاه صنف فولرها؛ ساخت و ساز پس از سال 62 انجام شد و تماماً آجركاري بود. داخل آن طاقچههاي متعددي وجود دارد كه مجسمههايي بيشتر مربوط به خانواده شاهنشاهي، ستوني و در نزديكي ورودي، كوزهاي بوده كه ادرار را در آن جمع ميكردند تا به عنوان شوينده لباس استفاده شود. فولونيكا استفانوس،[113] كه به نام مالك يا مدير نامگذاري شد، در اصل خانه اي بود كه به كارگاهي براي پردازش پارچه تبديل شد: در طبقه پايين، فعاليت هاي كار و شستشو انجام مي شد كه در مخازن بزرگ با آب انجام مي شد. ، نوشابه و ادرار در حالي كه در طبقه بالا لباس ها خشك شده بود. كارگاه گاروم[114] سس حاصل از تخمير احشاء ماهي را درست مي كرد. در ساختمان چند ظروف با درب بسته شده با سس در داخل ساختمان پيدا شد، در حالي كه در باغ مجاور انبار بزرگي از آمفورا وجود داشت. خانه لوريوس تيبورتينوس (به درستي خانه اكتاويوس كوارتيو پس از صاحب واقعي آن) به خاطر هنرهاي به خوبي حفظ شده، عمدتاً در نقاشي هاي ديواري و همچنين باغ هاي بزرگ آن مشهور است.[1] اين شهر در شهر پمپئي رومي است و با فوران آتشفشاني كوه وزوويوس در اكتبر 79 پس از ميلاد يا پس از آن، با بقيه شهر پمپئي حفظ شد. محل نام ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
اشيايي كه در زير پمپئي دفن شده بودند تقريباً به مدت 2000 سال به خوبي حفظ شدند زيرا كمبود هوا و رطوبت باعث مي شد كه خرابي چنداني نداشته باشد. با اين حال، پمپئي پس از حفاري در معرض تخريب طبيعي و انساني قرار گرفته است. هوازدگي، فرسايش، قرار گرفتن در معرض نور، آسيب آب، روش هاي ضعيف حفاري و بازسازي، گياهان و جانوران معرفي شده، گردشگري، خرابكاري و سرقت، همگي به نوعي به اين سايت آسيب رسانده اند. فقدان حفاظت آب و هواي كافي براي همه ساختمانها به جز جالبترين و مهمترين ساختمانها باعث شده است كه دكوراسيون داخلي اصلي محو يا از بين برود. دو سوم شهر حفاري شده است، اما بقاياي شهر به سرعت در حال خراب شدن است.[84] علاوه بر اين، در طول جنگ جهاني دوم، بسياري از ساختمانها در اثر بمبهاي پرتاب شده در چندين حمله نيروهاي متفقين به شدت آسيب ديدند يا ويران شدند.[85] نگراني هاي حفاظتي دائماً باستان شناسان را نگران كرده است. اين شهر باستاني در سال 1996 توسط صندوق جهاني بناهاي تاريخي و بار ديگر در سال 1998 و در سال 2000 در فهرست آثار جهاني قرار گرفت. در سال 1996 اين سازمان ادعا كرد كه پمپئي "به شدت نياز به تعمير دارد" و خواستار تهيه پيش نويس يك طرح كلي شد. اعاده و تفسير.[86] اين سازمان با كمك مالي امريكن اكسپرس و بنياد ساموئل اچ. كرس از حفاظت در پمپئي حمايت كرد. اجاره ويلاهاي شمال در ماه طلايي شهريور Schola Armatorum ("خانه گلادياتورها")[88] در سال 2010 به دليل بارش شديد باران و فقدان زهكشي مناسب فروريخت.[89] اين سازه براي بازديدكنندگان باز نبود، اما بيرون براي گردشگران قابل مشاهده بود. پس از فروپاشي، اختلافات شديدي با اتهامات بي توجهي به وجود آمد.[90][91] امروزه، بودجه بيشتر به حفاظت از سايت اختصاص داده مي شود. با اين حال، به دليل گستردگي پمپئي و مقياس مشكلات، اين امر براي جلوگيري از پوسيدگي آهسته مواد كافي نيست. يك مطالعه در سال 2012 يك استراتژي بهبود يافته را براي تفسير و ارائه سايت به عنوان روشي مقرون به صرفه براي بهبود حفاظت و نگهداري آن در كوتاه مدت توصيه كرد.[92] در ژوئن 2013، يونسكو هشدار داد كه اگر كارهاي مرمت و حفاظت «در دو سال آينده پيشرفت قابل توجهي نداشته باشد، پمپئي مي تواند در فهرست ميراث جهاني در خطر قرار گيرد.[93] يك پروژه "Grande Progetto Pompei" حدوداً پنج ساله در سال 2012 با اتحاديه اروپا آغاز شده بود و شامل تثبيت و حفاظت از ساختمان ها در مناطق پرخطر بود. در سال 2014، مقر يونسكو يك طرح مديريتي جديد براي كمك به يكپارچه سازي برنامه هاي مديريت، حفاظت و نگهداري ملك دريافت كرد.[94] در سال 2020، بسياري از باغها، باغها و تاكستانهاي دوموس با استفاده از تصاوير نقاشيهاي ديواري و يافتههاي باستانشناسي با دقت بازسازي شدند تا بينش بهتري در مورد اينكه قبل از فاجعه چگونه بودهاند، ارائه شود.[95] اينها عبارتند از خانه جوليا فليكس، خانه كوپيدهاي طلايي، [96] خانه لوريوس تيبورتينوس، خانه كورنليوس روفوس [97] و باغ فراريان. در سال 2021 چندين گنبد كه مدتها بسته بود، پس از بازسازي، از جمله خانه كشتي اروپا، [98] خانه باغ [99] و خانه عاشقان، دوباره بازگشايي شدند. همچنين خانه تازه حفاري شده لدا و قو[101] افتتاح شده است پمپئي به دليل ثروت و تاريخ يوناني، اتروسكي و رومي خود، براي مطالعه معماري روم باستان از نظر روشهاي ساختماني و برنامهريزي شهري بسيار مورد توجه است. با اين حال، اين شهر نسبتاً كوچك استاني بود و به جز آمفي تئاتر، بناهاي تاريخي بزرگي در مقياس شهرهاي رومي ديگر نداشت. همچنين طرحهاي ساختماني بزرگ امپراتوري اوليه را ناديده گرفت و بسياري از معماري شهري خود را كه مربوط به قرن چهارم قبل از ميلاد بود، حفظ كرد.[102] تكامل ساختمانهاي خصوصي و عمومي پمپئي به دليل عدم حفاري در زير سطوح ۷۹ اغلب نامشخص است. با اين حال، واضح است كه در زمان فتح سولا در سال ۸۹ قبل از ميلاد، توسعه طرحبندي خيابانها تا حد زيادي انجام شد. كامل شد و بيشتر انزواها ساخته شد.[ ادامه مطلب
امتیاز:
بازدید:
|
|
[قالب وبلاگ : سایت آریا] [Weblog Themes By : sitearia.ir] |